اباعبدالله الحسین علیه السلام :
قَالَ : أُنْشُدُكُمُ اللَّهَ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) نَصَبَهُ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍ‏ فَنَادَى لَهُ بِالْوَلَايَةِ وَ قَالَ لِيُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ قَالُوا : اللَّهُمَّ نَعَم‏
--------------------------------
من با سوگند به خدا از شما می پرسم : آیا می دانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم او (امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب پدرم) را در روز غدیر خمّ نصب نمود و ندای ولایت او را در داد و گفت : واجب است که حضّار ، این مطالب را برای غائبین بازگو کنند؟ گفتند : بار پروردگارا ! آری !
    • اسلام شناسی (2)

        أعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و الصلوة علی سیدنا محمد و آله...

    • اسلام شناسی (1)

      أعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و الصلوة علی سیدنا محمد و آله...

    • چرا اسلام؟ (2)

      چرا اسلام؟ سؤال بعدی که در مقاله قبل به آن اشاره شد، معنای ناسخيّت اسلام و عدم قبول تمسّک به ديگر...

    • چرا اسلام؟ (1)

      چرا اسلام در مقاله قبل به ضرورت دين در زندگی انسان اشاره کرديم و بيان شد که دين به عنوان تعيين کننده...

    • رابطه ي اسلام و ايمان

      سماعة بن مهران : از امام عليه السلام دربارۀ اسلام و ايمان سؤال كردم حضرت فرمود : مثلش را...

    • اجمالى از تاريخ اديان‏ و دین اسلام...

      اجمالى از تاريخ اديان‏ مطمئن‏ترين راه در تحقيق اجمالى تاريخ پيدايش اديان كه از نظر دينى مى‏توان به‏ آن...

    • پيام و نامه معاويه به امير المؤمنين عليه...

      پيام و نامه معاويه به امير المؤمنين عليه السّلام‏ سليم مى‏گويد: در حالى كه ما همراه امير...

    • عبرت از گذشتگان

         از آنچه به گردنكشان پيش از شما از عذاب خدا و دشواريها و حوادث و كيفرهاى او رسيد عبرت...

    • قبر تو مستور ماند

      قبر تو مستور ماند! اي حرم خاص خداوندگار دست خداوند، ترا پرده‏ دار اُمِّ اَب و، بضعه ‏ي خير الانام مادر دو رهبر صلح...

    • مادر نمي ‏ماند

          مادر نمي ‏ماند! چرا مادر نماز خويش را بنشسته مي‏خواند؟! ز فضه راز آن پرسيدم و، گويا نمي‏داند! نفَس از سينه‏اش آيد به سختي، گشته...

    • طلب مرگ(حضرت زهرا)

        طلب مرگ! آنکه قدش، فلک از غصه دو تا کرد، منم آنکه با قامت خم، ناله به پا کرد، منم آنکه بين در و ديوار، ز بي‏ياري...

    • پرستار و بيمار(حضرت زهرا)...

        پرستار و بيمار! به بستر، فاطمه افتاده و مولا پرستارش ببين حال پرستار و مپرس احوال بيمارش کسي از آشنايان هم به ديدارش...

ورود کاربران

کیفیت ولادت امام جواد علیه السلام

کیفیت ولادت امام جواد علیه السلام

و روى أيضا عن حكيمة بنت أبي الحسن موسى بن جعفر عليه السّلام قالت:

لما حضرت ولادة الخيزران أم أبي جعفر عليه السّلام دعاني الرّضا فقال لي: يا حكيمة احضري ولادتها و ادخلي و اياها و القابلة بيتا و وضع لنا مصباحا و اغلق الباب علينا فلما اخذها الطلق طفى المصباح و بين يديها طست فاغتممت بطفإ المصباح، فبينا نحن كذلك اذ بدر أبو جعفر عليه السّلام في الطست و اذا عليه شي‏ء رقيق كهيئة الثوب يسطع نوره حتى أضاه البيت فأبصرناه فاخذته فوضعته في حجري و نزعت عنه ذلك الغشاء.

فجاء الرّضا عليه السّلام ففتح الباب و قد فرغنا من امره، فأخذه فوضعه في المهد و قال لي: يا حكيمة الزمي مهده. قالت: فلما كان في اليوم الثالث رفع بصره الى السماء ثم نظر يمينه و يساره ثم قال: أشهد ان لا إله الا اللّه و اشهد ان محمدا رسول اللّه، فقمت ذعرة فزعة فأتيت ابا الحسن عليه السّلام فقلت له: لقد سمعت من هذا الصبي عجبا، فقال: و ما ذاك؟ فأخبرته الخبر، فقال: يا حكيمة ما ترون من عجائبه اكثر. «1»

ترجمه روایت: 

حكيمه دختر موسى بن جعفر عليه السّلام گفت: موقع زايمان خيزران مادر حضرت جواد كه شد امام  رضا علیه السلام من را  خواست و  فرمود: در سر زايمان فرزندم باش خودت با خيزران و قابله در يك اطاق باشيد براى ما چراغى آورد و درب را بر روى ما بست همين كه حالت زايمان دست داد چراغ خاموش شد طشتى جلو او بود من از خاموش شدن چراغ غمگين شدم ناگاه حضرت جواد در طشت قرار گرفت روى پيكرش چون جامه پرده‏اى نازك قرار داشت چنان نور از آن ميدرخشيد كه اطاق روشن شد. كاملا مشخص ديده ميشد او را برداشته در آغوش گرفتم آن روكش را از پيكرش جدا كردم حضرت رضا عليه السّلام آمد و درب را گشود ما از كار خيزران فارغ شده بوديم او را گرفت و در گهواره گذاشت بمن فرمود:

حكيمه پيوسته كنار گهواره‏اش باش.

حكيمه گفت: روز سوم چشم به آسمان انداخت بعد بجانب چپ و راست متوجه شده گفت:

 «اشهد ان لا اله الا اللَّه و اشهد ان محمّدا رسول اللَّه»

من وحشت زده از جاى پريدم و خدمت ابا الحسن حضرت رضا عليه السّلام رفتم و عرض کردم: آقا چيز عجيبى از اين كودك ديدم پرسيد چه چيز. جريان را توضيح دادم. فرمود: حكيمه عجايب زيادى از او مشاهده خواهيد كرد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) مسند الإمام الجواد(ع)، العطاردي ،ص:13


 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

×

خطا

There was a problem loading image 02321125683337553964.jpgin mod_featcats
There was a problem loading image favaede%20copy.jpgin mod_featcats

کیفیت ولادت امام جواد علیه السلام

کیفیت ولادت امام جواد علیه السلام

و روى أيضا عن حكيمة بنت أبي الحسن موسى بن جعفر عليه السّلام قالت:

لما حضرت ولادة الخيزران أم أبي جعفر عليه السّلام دعاني الرّضا فقال لي: يا حكيمة احضري ولادتها و ادخلي و اياها و القابلة بيتا و وضع لنا مصباحا و اغلق الباب علينا فلما اخذها الطلق طفى المصباح و بين يديها طست فاغتممت بطفإ المصباح، فبينا نحن كذلك اذ بدر أبو جعفر عليه السّلام في الطست و اذا عليه شي‏ء رقيق كهيئة الثوب يسطع نوره حتى أضاه البيت فأبصرناه فاخذته فوضعته في حجري و نزعت عنه ذلك الغشاء.

فجاء الرّضا عليه السّلام ففتح الباب و قد فرغنا من امره، فأخذه فوضعه في المهد و قال لي: يا حكيمة الزمي مهده. قالت: فلما كان في اليوم الثالث رفع بصره الى السماء ثم نظر يمينه و يساره ثم قال: أشهد ان لا إله الا اللّه و اشهد ان محمدا رسول اللّه، فقمت ذعرة فزعة فأتيت ابا الحسن عليه السّلام فقلت له: لقد سمعت من هذا الصبي عجبا، فقال: و ما ذاك؟ فأخبرته الخبر، فقال: يا حكيمة ما ترون من عجائبه اكثر. «1»

ترجمه روایت: 

حكيمه دختر موسى بن جعفر عليه السّلام گفت: موقع زايمان خيزران مادر حضرت جواد كه شد امام  رضا علیه السلام من را  خواست و  فرمود: در سر زايمان فرزندم باش خودت با خيزران و قابله در يك اطاق باشيد براى ما چراغى آورد و درب را بر روى ما بست همين كه حالت زايمان دست داد چراغ خاموش شد طشتى جلو او بود من از خاموش شدن چراغ غمگين شدم ناگاه حضرت جواد در طشت قرار گرفت روى پيكرش چون جامه پرده‏اى نازك قرار داشت چنان نور از آن ميدرخشيد كه اطاق روشن شد. كاملا مشخص ديده ميشد او را برداشته در آغوش گرفتم آن روكش را از پيكرش جدا كردم حضرت رضا عليه السّلام آمد و درب را گشود ما از كار خيزران فارغ شده بوديم او را گرفت و در گهواره گذاشت بمن فرمود:

حكيمه پيوسته كنار گهواره‏اش باش.

حكيمه گفت: روز سوم چشم به آسمان انداخت بعد بجانب چپ و راست متوجه شده گفت:

 «اشهد ان لا اله الا اللَّه و اشهد ان محمّدا رسول اللَّه»

من وحشت زده از جاى پريدم و خدمت ابا الحسن حضرت رضا عليه السّلام رفتم و عرض کردم: آقا چيز عجيبى از اين كودك ديدم پرسيد چه چيز. جريان را توضيح دادم. فرمود: حكيمه عجايب زيادى از او مشاهده خواهيد كرد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) مسند الإمام الجواد(ع)، العطاردي ،ص:13


 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید